✅ در مباحث قبل به این اشاره کردم که قمهزنی یک به ظاهر عزاداری نوپدید است و در روایات هیچ روایت خاصی در مورد آن وجود ندارد.
در زبان عربی قمهزنی را "تطبیر" گویند و این نام نیز مثل خود آن یک امر نوپدید که در کتب لغوی عرب هیچ ذکری از آن نشده است.
کسانی که حکم به جواز قمه زنی میکنند عمده استدلالشان، استناد به احکام عامی چون "وجوب تعظیم شعائر" یا "استحباب جزع برای اباعبدالله" یا "مواسات با اهل بیت(علیهم السلام)" است که مخالفین قمهزنی یا تطبیق این مصداق را نمیپذیرند یا در اصل وجود آن حکم عام اشکال دارند.
اما برخی از قائلین به جواز قمهزنی به برخی ادله خاص نیز برای جواز قمه زنی استدلال کردهاند که یکی از پرشمارترین این به ظاهر ادله که حتی برخی در متن فتوای خود نیز آن را آورده اند، ماجرای حضرت زینب(س) که سر خود را به محمل کوبیدهاند، است.
اما این ماجرا:
اولا سند ندارد و از کتاب نورالعین فی مشهد الحسین» مربوط به قرن پنجم است که نویسنده آن مشخص نیست، کسانی هم که قائل به مشخص بودن نویسنده آن هستند فردی شافعی مسلک را به عنوان نویسنده آن ذکر کردهاند؛
ثانیا اگر هم ماجرا مستند میبود و سندی متصل و عادل میداشت، این اتصال به امام معصوم نیست که حجیت داشته باشد و این گزارش نیز دارای اشکالات متعدد و نقلهای متناقضی است، مثلا با توجه به گزارشهای مختلف که مکرر از وضعیت اهل بیت در سفر به شام نقل شده است اصلا محملی (کجاوه) وجود نداشته و حضرات را با وضعیت نامناسبی به آنجا منتقل میکنند، ثانیا با گزارشهای مبنی بر صبر حضرت زینب(س) و توصیه اباعبدالله به صبر و جزع نکردن و. تناقض دارد.
✅ اما از دلیلهای ساختگی بر جواز قمه زنی که بگذریم، قائلین بر جواز باید بتوانند، ادله مختلف دال بر حرمت قمه زنی را به نحو یقینی رد کنند، چرا که شک در حجیت هر عمل دینی، برای عدم جواز آن کافی است.
جدا از احکام ثانوی حرمت "وهن و اضرار" که از منظر احکام عمومی مطابق بر قمهزنی است و بسیار ذکر شده است، حکم حکومتی رهبری مبنی بر حرمت خصوص قمه زنی نیز از جمله ادلهای است که به علت اتفاق همه فقها بر وم رعایت حکم حاکم، قائلین به "جواز قمه زنی" پاسخی برای آن ندارند، جز نفی اصل و اساس حکومت و حاکمیت اسلامی موجود.
در روایتی که در باب اثبات عید فطر به واسطه حکم حاکم شرع از امام صادق(ع) آمده است، در باب وم رعایت حکم حاکم شرع به نحو مطلق گفته میشود که مخالفت با حکم حاکم داخل شدن در نهی الهی و هلاکت اخروی است.
وَ مَنْ کَانَ فِی بَلَدٍ فِیهِ سُلْطَانٌ فَالصَّوْمُ مَعَهُ وَ الْفِطْرُ مَعَهُ لِأَنَّ فِی خِلَافِهِ دُخُولًا فِی نَهْیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَیْثُ یَقُولُ- "وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة"».
من لا یحضره الفقیه؛ ج ۲؛ ص: ۱۲۷.
.
به شرح حال بپیوندید:
توضیحات آیتالله مصباح در مورد نوآوری در عزادری.
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 44 ثانیه
.
.
✅ یکی از سؤالهایی که هر سال در ایام عزاداری اباعبدالله، مورد توجه قرار میگیرد، تمایزات عزاداری صحیح و شایسته با عزاداری باطل و ناشایست است.
✅ آنچه عمده فقها در شرایط عزاداری مطرح نمودهاند یکی "وهن مذهب نبودن" است و دیگری "وارد نشدن آسیب معتنا به" و ضرر جدی به بدن است.
یعنی ممکن است در هر مکان و فرهنگی، مردم به نوعی در مصیبت خود عزاداری کنند، یک جا به سر و سینه خود بزنند، یک جا سنگ برهم بکوبند، یک جا خود را کاه وگلی کنند و.
هر آنچه مردم در فرهنگهای مختلف در مصیبتهای خود انجام میدهند، اگر دو شرط مذکور را نداشته باشد انجام آن در عزای اباعبدالله جایز است.
✅ یعنی این عزاداری به حکم ثانوی:
اولا نباید موجب "وهن مذهب" شود، یعنی دیگران وقتی آن را میبینند شما را که به عنوان یک مناسک دینی، این کار را انجام میدهید تحقیر یا تمسخر نکنند.
ثانیا نباید موجب وارد شدن "ضرر معتنا به" بر بدن شود، یعنی ضرری که به صورت متعارف مردم به آن توجه میکنند و آن را بیاهمیت نمیشمارند.
✅ از جمله اشکالاتی که عمده فقها به برخی عزاداریها همچون تیغزنی و قمهزنی گرفتهاند به حکم ثانوی و به علت تطبیق این عناوین کلی برآنها است.
اما موافقان قمهزنی یا تیغزنی نیز در پاسخ میگویند چون این کارها به حکم اولی حرام و باطل نیست ما کاری میکنیم که موجبات تطبیق حکم ثانوی بر آن بوجود نیاید مثلا میرویم به صورت خصوصی در خانه قمه میزنیم و کسی نمیبیند که وهن مذهب رخ دهد و یا به نحوی قمه را میزنیم که برای بدن ضرر که ندارد هیچ بلکه موجب حجامت سر شده و مفید نیز هست.
✅ اما رهبری بر خلاف عمده فقها حرف دیگری میزنند، ایشان میگویند: قمه زنی و تیغ زنی به حکم اولی نیز حرام است و مصداقی از بدعت، سخن ایشان بر این اساس است که وقتی به فرهنگهای مختلف نگاه میاندازیم مثلا به صورت متعارف برخی در عزای بستگان خود بر سر و سینه میزنند یا برخی به خود کاه میزنند و. و خلاصه مردم در فرهنگهای مختلف کارهایی را تحت عنوان عزاداری انجام میدهند و حال که صدق عنوان عزاداری بر آن صورت گرفت پس به حکم اولی انجام آن به عنوان عزاداری دینی برای امام حسین(ع) نیز جایز است و البته اسلام هم دو قید به حکم ثانوی به آن اضافه میکند که ذکر شد.
✅ اما هیچجا مشاهده نمیکنیم که مردم در عزای اطرافیان خود تیغ بزنند، قمه بزنند و یا قفل بر بدن بزنند و. پس به حکم اولی این امور عزادری که محسوب نمیشود هیچ بلکه بدعت و اموری وارد شده در دین است و جایز نیست و نوبت به حکم ثانوی هم نمیرسد.
حضرت آقا در ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ در آستانه محرم در جمع ون استان "کهکیلویه و بویر احمد" میفرمایند:
قمه زدن هم از کارهاى خلاف است . نمىشود در مقابل این کار غلط، سکوت کرد کار غلطى است که عدّهاى، قمه به دست بگیرند و به سرِ خودشان بزنند و خون بریزند. کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، عزادارى است.
شما بارها دیدهاید کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینه خود مىکوبند. این، نشانه عزادارى؛ امّا شما تا به حال، کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و خون جارى کند؟ کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست.
علماى سَلَف، دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند: این کار، غلط و خلاف است. امروز، روز حاکمیت اسلام است و روز جلوه اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعه اسلامى برتر، یعنى جامعه محبّ اهل بیت علیهم السلام که به نام مقدّس ولى عصر أرواحنا فداه، به نام حسین بن على علیه السلام و به نام امیر المؤمنین علیه السلام مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بىمنطق، معرّفى شوند قطعا این، یک بدعت است.»
.
به شرح حال بپیوندید:
مهدی خزعلی در فیلم زیر میگوید:
امام برای مردم در دو اتاق ساده زندگی میکرده است اما واقع قضیه اینگونه نبوده و ایشان در باغی با چندهزار متر مساحت در پشت این خانه ساده،(باغ خسروشاهی) زندگی میکرده است.»
آناتاقهای ساده فقط برای ملاقاتها و مردم بود. واقعیت زندگی ایشان چنین نبوده است.»
دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه
⁉️آیا این قضیه صحت دارد؟
اگر این مطلب کذب است چرا دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این تهمت و تحریف بزرگ امام برای نسل امروز ساکت است و هیچ واکنشی نمیدهد؟ چرا از او شکایت نمیکند و کذب سخنان وی را نشان نمیدهد؟
در کلیپ صوتی زیر که مربوط به جلسهای با حضور فاطمه هاشمی دختر آقای هاشمی رفسنجانی در ۹ اسفند ۹۵ در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است؛
در این جلسه، دانشجویی به تفاوتهای زندگی ساده امام و زندگی اشرافی آقای هاشمی اشاره میکند، اما فاطمه هاشمی در توجیه زندگی پدر خود، سبک زندگی ساده امام را زیر سوال میبرد و میگوید:
آن خانهای که میبرند و به شما نشان میدهند آن خانه امام نیست. آن دفتری بود که امام برای ملاقاتهایش از آن استفاده میکرد.
من بیشتر از این وظیفه ندارم در رابطه با زندگی امام و خانواده امام توضیح دهم. خانهای که امام برای آقای هاشمی انتخاب کرده بود ۵۷۰ متر بود ولی باغهایی که در جماران دست امام بود بالای سه چهار هزار متر بود. شما واقعیتها را نمیدانید.»
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 52 ثانیه
خوب است بدانیم واکنش دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این مطلب تنها ترتیب دادن یک مصاحبه با سایت جماران و ماست مالی کردن قضیه و تکذیب فاطمه هاشمی است. سایتی که سالانه بودجههای کلانی برای نشر آثار امام دریافت میکند آیا از خود نمیپرسد اگر کسی فایل صوتی این جلسه را گوش دهد نسبت به این مصاحبه چه قضاوتی خواهد کرد؟!
دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه
اما هیچ کدام این گزارشها از نظر ارزش تاریخی و سندی برای اثبات این مدعای که امام در باغ خسروشاهی ست داشتهان، چندان قابل اعتنا نیستند الا گزارش خود آقای هاشمی رفسنجانی که در واقع همه موارد دیگر دنبالههای سخن ایشان است.
✅ آقای هاشمی در اوج درگیریهای ی انتخابات ۸۸ و در یک مصاحبه مطبوعاتی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۸، در مورد خانه امام خمینی در قم و محل ست ایشان در جماران میگویند:
اگر در بحث خانه، میخواهید عمل امام را ملاک قرار دهید، باید بگویم آن موقعی که امام در قم زندگی میکردند، خانهای داشتند که منزل ما، مقابل آن بود. خانه ما و هیچ یک از طلبههای قم، شبیه خانه امام نبود. ایشان خانه بزرگی داشتند که بعد از ازدواج حاج آقای مصطفی، گوشهای از آن را جدا کردند و عملاً تبدیل به دو خانه با اتاقهای بزرگ شد.»
گاهی که به خانههای بعضی از آقایان میرفتیم و بعد به منزل امام میآمدیم، میدیدیم که تفاوت خیلی زیاد و چشمگیر بود. یعنی چیزی که ما در آنجا دیدیم.»
زمانی هم که به تهران آمدند، خانهای که ما به آنجا میرفتیم و شما دیدید. بله، به همین شکل ساده بود. اما وقتی به دو طرف این خانه نگاه میکنید، دو باغ بزرگ میبینید. یکی از این باغها، متعلق به خسروشاهی بود که 14000 متر وسعت و سه چهار قنات آب دارد. در این باغ چند ساختمان وجود دارد که امام با توصیه پزشکان (به خاطر ناراحتی قلبی که داشتند) به یکی از ساختمانها که قدیمی بود، رفتند.»
آن طرف تر، یک ساختمان نقلی قشنگی وجود داشت که حاج احمدآقا در آن زندگی میکردند. در طرف دیگر آن، ساختمانی بود که محافظین و خدمه ایشان در آن زندگی میکردند. البته بعد از فوت امام(ره) خواستند مرا به آنجا ببرند که قبول نکردم و به جای من، آقای خوئینیها رفتند.»
باغ دومی، باغ سزاوار بود که از باغهای قدیمی بود. سزاوار در گذشته، وکیل مردم قم بود. (این باغ الان متعلق به مرقد امام است) این باغ هم درختهای بسیار زیاد، استخر و امکانات دیگری داشت که یکی از دربهای آن به خانه امام راه داشت. ما در این باغ پناهگاهی برای امام ساختیم تا اگر بمباران شد، به آنجا پناه ببرند. البته امام هیچ وقت به پناهگاه نرفتند. ولی ما میبایست وظیفه خودمان را انجام میدادیم.»
بنابراین با توجه به شرایط ی زمان، مناسب نبود که مردم در آن باغ با امام ملاقات داشته باشند. گاهی برای جلسه به آنجا میرفتیم. یعنی فضا اینگونه بود. یک مسئله بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید استدلال دیگری برای آن داشته باشیم و آن، این است که اگر ما از مردم بخواهیم از نعمتهای خداوند استفاده نکنند، در آینده چه آثاری بر توسعه کشور و جامعه خواهد گذاشت؟! این مسئلهای است که باید روی آن کار شود. اگر خودمان استفاده کنیم و به مردم توصیه کنیم که استفاده نکنند، خسارت بسیار جدی در پی خواهد داشت.
از زمان طلبگی که علمای قم را شناختم، همه آنها دارای یک بیرونی و یک اندرونی بودند. باید هم میداشتند، چون مردم نباید برای دیدن این آقایان، پیش زن و بچه آنها بروند. آقای بهجت که از زاهدترین علمای ما بود، در منزلی زندگی میکردند که متعلق به یکی از آقازادههای پول دار قم بود. زمانی که ما طلبه بودیم، این منزل جز بهترین خانههای قم بود. اینکه میگویم از بهترین خانههای قم بود، واقعاً اغراق نیست. این خانه یک حیاط بسیار زیبا با اتاقها و سالنهای خوب داشت.»
✅ قسمتهای مربوط به زندگی آیتالله بهجت از این مصاحبه را برای یکی از نزدیکان آیتالله بهجت که سالها با ایشان ارتباط داشتهاند و از زندگی اندرونی و بیرونی ایشان بلاواسطه، مطلع بودند، خواندم؛
✅ گزیدههایی از این مصاحبه آقای هاشمی در مورد زندگی آیتالله بهجت چنین است:
آقای بهجت که از زاهدترین علمای ما بود، در منزلی زندگی میکردند که متعلق به یکی از آقازادههای پول دار قم بود. زمانی که ما طلبه بودیم، این منزل جز بهترین خانههای قم بود. اینکه میگویم از بهترین خانههای قم بود، واقعاً اغراق نیست. این خانه یک حیاط بسیار زیبا با اتاقها و سالنهای خوب داشت.»
بعد از انقلاب خانه را از آن آقازاده گرفتند و به آقای بهجت برای زندگی دادند.»
بیرونی آقای بهجت، قبلاً خانه خدمه آنجا بود. وقتی من نزد ایشان رفتم، در همان بیرونی یکدیگر را ملاقات کردیم. ولی زندگیشان در همان خانه عقبی بود. البته نظرشان اینگونه نیست. منتها از لحاظ جامعه، اینها فکر میکنند اگر مردم وارد آن خانه اصلی (اندرونی) میشدند و فضای آنجا را میدیدند، دیگر کسی زهد ایشان را قبول نمیکرد.»
✅ از آن بنده خدا که استاد ما هستند، پرسیدم آیا این مطالب صحت دارد؟
ایشان بسیار نارحت شدند و گفتند اینها کذب محض است و بعد از آن چند خاطره از ساده زیستی، زهد و مردمی بودن، آیتالله بهجت در نقض آن را برایم گفتند و شماره کسی که ۱۲ سال خادم آیتالله بهجت بوده است و در منزل ایشان حضور داشتهاند را به من دادند و گفتند از ایشان میتوانید شواهد بسیار زیادی برای اثبات کذب بودن این سخنان آقای هاشمی به صورت مستند بگیرید.
✅ اگر فرصتی داشتم ان شاء الله شواهد خاطرات کذب آقای هاشمی در مورد آیتالله بهجت را مستند خواهم کرد اما قبل از آن به شواهد نقض ادعای ایشان در مورد ست امام در باغ خسروشاهی میپردازم؛
✅ یکی از پاسداران بیت امام به نام "رضافراهانی" در خاطرات خود مطالبی میگوید که نشان میدهد امام برخلاف ادعای آقای هاشمی در منزل خودشان بودهاند و خود صاحب این باغ نیز در منزل خود زندگی میکرده است:
در جماران حاجآقا خسروشاهی همسایه حضرت امام بود و یادم هست که امام رضوانالله تعالی علیه چندبار فرمودند که بروید به آقای خسروشاهی بگویید بیاید من میخواهم ایشان را ببینم. من میرفتم و به حاجآقا خسروشاهی خبر میدادم. ایشان میآمد و با آقا ملاقات میکرد. آقا در آن ملاقات میفرمودند: از اینکه ما همسایه شما هستیم و شما را اذیت میکنیم معذرت میخواهیم، چون پاسدارهای من پشت دیوار شما باعث زحمت و دردسرتان هستند. (آن ایام پاسدارها بین دیوار خانه امام و منزل آقای خسروشاهی قدم میزدند) چند بار هم از درخت خانه آقای خسروشاهی گردو به حیات خانه امام افتاد که حضرت امام شخصا آنها را جمع میکردند و از دیوار به آن طرف میانداختند. [۱]
✅ ایشان در جای دیگری از خاطرات خود میگوید:
آن ایام من به منزل آقای خسروشاهی که در کنار منزل امام واقع بود زیاد میرفتم چون ایشان تنها بود و زن و بچهاش آنجا نبودند. او بود و دو سه باغبانش. من علاقه به گل و گیاه داشتم و همین رفت و آمدهایم زمینهای شد بر اینکه تکثیر کردن و شیوههای کاشتن گل را یاد بگیرم. چون بعضی از گلها را باید قلمه زد و پیوند داد. لذا من برای چیدن گل از ایشان اجازه میگرفتم و ایشان میگفت از نظر من مانعی ندارد. شما هرچقدر که میخواهید از باغچه من گل بچینید؛ میخواهید پیوند بزنید یا تکثیر کنید در همه حال من راضی هستم و اشکالی وجود ندارد. ایشان حتی میگفت که چند شاخه گل هم بچینید و برای امام ببرید. لذا گاهی اوقات من چند شاخه گل میچیدم و یا به منزل حاجاحمد آقا میآوردم یا به حضرت امام میدادم. آن را داخل لیوان میگذاشتم و در بیت امام آن را روی تلوزیون کوچک(۱۴ اینچ) خانهاشان میگذاشتند. [۲]
✅ یکی از دیگر شواهدی که جریان ضد انقلاب برای القای شبهه اقامت امام در منزل خسروشاهی منتشر میکند، فیلم حضرت امام و حاج احمد است که در باغ خسروشاهی مشغول قدم زدن هستند،
دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 3 ثانیه
✅ اما این فیلم نه تنها هیچ دلالتی بر اقامت ایشان در باغ ندارد و صرفا حضور امام برای قدم زدن را نشان میدهد، بلکه در خود فیلم مشخص است که حضرت امام بعد از اتمام قدم زدن از طریق دربی کوچک از این باغ خارج میشوند و به مکان دیگری میروند که همانطور که در تصویر هوایی مشخص است همان بیت ایشان است.
تصویری هوایی از موقعیت حسینیه جماران و بیت امام در پشت آن و باغ خسروشاهی که از پشت بیت امام شروع میشود و تا بنای اصلی باغ ادامه دارد و امروزه با خرید شهرداری به مکانی عمومی با عنوان سرای محله تبدیل شده است.
✅در گزارشی که ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ در رومه همشهری با عنوان باغ خسروشاهی» منتشر گردیده، آمده است: خسروشاهی این باغ را در اختیار امام(ره) قرار داده بود تا ایشان بتوانند در این باغ قدم بزنند. حضرت امام(ره) برخی اوقات در این باغ با حضور عدهای اندک نمازجماعت هم اقامه میکردند».
✅ "سید رحیم میریان" یکی از پاسداران بیت امام(ره) خاطرهای نقل میکند که مربوط به سال (۶۶ یا ۶۷) میباشد و گویای این است که حضور حضرت امام در باغ خسروشاه به صورت موردی و با اجازه خود صاحب باغ بوده است. ایشان میگوید:
یک شب مردم محل میهمان سفره افطاری حضرت امام بودند. یادم هست که آن روز در حیاط منزل امام جا نبود لذا سفره را در باغ آقای خسروشاهی پهن کردند. حضرت امام نماز مغرب و عشا را خواندند و رفتند و ما سفره را پهن کردیم و افطاری دادیم. البته از آن دو سال یک شب را در همین خانه و دو شب دیگر را در باغ آقای خسروشاهی سفره پهن کردیم.» [۳]
همچنین بنا به تصریح یکی دیگر از پاسداران بیت ایشان به نام "رضافراهانی" ایشان هیچگاه از همان منزل جماران خارج نشدند و در جای دیگری ست نکردند.[۴]
⁉️ سوالی که باید از آقای هاشمی به عنوان اولین جاعل خاطره ست امام در باغ خسروشاهی، پرسید این است که چطور بنا به تصریح خودتان در مصاحبه مذکور، این امام که حتی برای در امان ماندن از موشکها در طول جنگ (تحت این عنوان که چنین جایی برای همه مردم نیست و فرقی بین من و سایر مردم وجود ندارند)،[۵] حتی حاضر نیستند پناهگاه ساخته شده برای خودشان را هم ببینند، حاضر شدهاند به خاطر توصیه پزشکان در باغ خسروشاهی اقامت کنند! مگر حضور در منزل اجارهای "آیتالله امام جمارانی" چه آسیبی برای سلامتی ایشان داشت؟
✅ این امام همان کسی است که "حجتالاسلام سید محمد باقر حجتی" نقل میکنند:
یک بار که خداوند رحمان به این بنده توفیق عنایت فرمود که به دست بوسی امام تشرف حاصل کنم، آن جناب در سرمای سوزان در رواق کوچک خانه خود روی یک صندلی کهنه نشسته بوند و سرمای آزار دهند جماران دست و صورت ایشان را تقریبا از سرخی به کبودی متمایل ساخته بود. علت را جویا شدم که چرا وسیله گرم کنندهای در این سرمای سخت و فضای باز نزد ایشان گذاشته نمیشود؟ پاسخ شنیدم که امام میخواهند با مردم همدرد باشند.[۶]
تصویری از بنای واقع در باغ خسروشاهی
نمای دیگری از باغ خسروشاهی
محل ست امام خمینی در پشت حسینیه جماران و دفتر ایشان، متعلق به آیتالله امام جمارانی که حضرت امام به صورت اجاره نشین در آن ست داشتند.
نمایی از حیات داخل منزل امام که نهری نیز از زیر آن رد میشده است (البته امروزه این حیات تعمیرات اساسی شده است)
تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی
تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی (همسر حضرت امام تا پایان عمر در این منزل باقی ماندند)
تصویری از بیت امام که منزلی واقع در جوار منزل امام جمارانی مربوط به داماد ایشان بوده است و به اجاره بیت حضرت امام در آمده بوده است.
تصویری از دربی که منزل امام را به باغ خسروشاهی متصل میکرده است و حضرت امام گاهی اوقات برای قدم زدن با اجازه صاحب این باغ به آنجا میرفتهاند.
ارجاعات:
[۱] خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۵۴.
[۲] همان، ص: ۱۴۸.
[۳] همان، ص: ۵۱.
[۴] همان، ص: ۱۵۵.
[۵] سید رحیم میریان از پاسدارن بیت امام میگوید امام در پاسخ اصرارهای زیاد برای حضورشان در پناهگاه پاسخ داده بودند: اگر موشکی به جماران اصابت کند و در کنار من پیرزنی شهید شود و من در پناهگاه باشم و آسیبی نبینم فردا تاریخ درباره من چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا نمیگویند خمینی برای خودش پناهگاه ساخت اما آن پیرزن پناهگاه نداشت؟ من نه جواب خدا را میتوانم بدهم نه جواب ملتم را. شما بروید برای همه افراد این مملکت پناهگاه ساختید آن وقت من هم به پناهگاه میروم.» همان، ص: ۴۱.
[۶] برداشتهایی از سیره امام ج ۱، چ ششم، ۱۳۸۵، ص: ۱۲۶.
.
.
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 39 ثانیه
دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 47 ثانیه
[۱] الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج ۲؛ ص: ۱۶۶؛
[۲] غرر الحکم و درر الکلم، دار الکتاب الإسلامی، قم، چ دوم، ۱۴۱۰ق؛ ص: ۲۳۳؛
[۳] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ۵۸، ص: ۱۴۵.
.
کتاب بسیار مفید حساب و کتاب انقلاب»
منطق ارزیابی انقلاب اسلامی در دستگاه توحیدی؛
کاری از حوزه علمیه و عملیه نهضت؛
لینک دانلود
دریافت
حجم: 2.65 مگابایت
.
بسم الله الرحمن الرحیم
(از خاطرات کردستان پدرم)
تصویر پدرم در تیپ شهید بروجردی مهاباد آبان ۱۳۶۲
تصویر پدرم در پادگان گوکتپه مهاباد
تصویر پدرم گردان ضربت مهاباد
.
اگر بنا شد جمعیت ما این طور شد که در داخل خودمان ما یکدیگر را مفتضح کردیم، پیرمردمان پیرمرد را، جوانمان جوان را، جوانمان پیرمرد را، پیرمردمان جوان را، مفتضح کردیم، ویک دستهایى هم در دنبال قضیه بود که علاوه بر این مفسدهاى که هست و انسان مىبیند، یک آشوبى در حوزهها بپا کند به اسم جبهه کذا و جبهه کذا، و دنبال این آشوب یک نتیجههایى- آنهایى که مىخواهند این حوزهها نباشند و اینها را مضر به حال خودشان مىدانند، اینها یک نتایجى- ببرند.[۱]
اسلام همه مسلمانها را وادار مىکند به اینکه با هم متفق باشید، اختلاف نداشته باشید، اگر اختلاف داشته باشید، فَشَل مىشوید و رنگ و بویتان از بین مىرود. و مع الأسف، مىبینیم که ما هر چه مصیبت پیدا کردیم، از سالهاى طولانى تا حالا، از این اختلافاتى بوده است که در داخل خودمان بوده [۲]
این کارهایى که مخالفین، توطئهها و دستهبندیهایى که مخالفین دارند؛ این چیز مهمى به نظر من نیست آنکه مهم است این ناسازگارى است که در ارگانهاى اسلامى هست؛ هر جا بروى با هم توافق ندارند. هى دعوت به توافق مىکنند همه، لکن خودشان هم توافق ندارند. این موجب نگرانى است؛ براى اینکه، این اسباب این مىشود که این کشور به حال تزل باقى بماند. [۳]
[۱] صحیفه امام؛ ج ۲؛ ص: ۱۵.
[۲] صحیفه امام؛ ج ۱۳؛ ص: ۷۳.
[۳] صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص: ۴۱۳.
.
درباره این سایت