شرح حال



در مباحث قبل به این اشاره کردم که قمه‌زنی یک به ظاهر عزاداری نوپدید است و در روایات هیچ روایت خاصی در مورد آن وجود ندارد.

 

در زبان عربی قمه‌زنی را "تطبیر" گویند و این نام نیز مثل خود آن یک امر نوپدید که در کتب لغوی عرب هیچ ذکری از آن نشده است.

 

کسانی که حکم به جواز قمه زنی می‌کنند عمده استدلالشان، استناد به احکام عامی چون "وجوب تعظیم شعائر" یا "استحباب جزع برای اباعبدالله" یا "مواسات با اهل بیت(علیهم السلام)" است که مخالفین قمه‌زنی یا تطبیق این مصداق را نمی‌‌پذیرند یا در اصل وجود آن حکم عام اشکال دارند.

 

اما برخی از قائلین به جواز قمه‌زنی به برخی ادله خاص نیز برای جواز قمه زنی استدلال کرده‌اند که یکی از پرشمارترین این به ظاهر ادله که حتی برخی در متن فتوای خود نیز آن را آورده اند، ماجرای حضرت زینب(س) که سر خود را به محمل کوبیده‌اند، است.

اما این ماجرا:

اولا سند ندارد و از کتاب نورالعین فی مشهد الحسین» مربوط به قرن پنجم است که نویسنده آن مشخص نیست، کسانی هم که قائل به مشخص بودن نویسنده آن هستند فردی شافعی مسلک را به عنوان نویسنده آن ذکر کرده‌اند؛

ثانیا اگر هم ماجرا مستند می‌بود و سندی متصل و عادل می‌داشت، این اتصال به امام معصوم نیست که حجیت داشته باشد و این گزارش نیز دارای اشکالات متعدد و نقل‌های متناقضی است، مثلا با توجه به گزارش‌های مختلف که مکرر از وضعیت اهل بیت در سفر به شام نقل شده است اصلا محملی (کجاوه‌) وجود نداشته و حضرات را با وضعیت نامناسبی به آنجا منتقل می‌کنند، ثانیا با گزارش‌های مبنی بر صبر حضرت زینب(س) و توصیه اباعبدالله به صبر و جزع نکردن و. تناقض دارد.

 

اما از دلیل‌های ساختگی بر جواز قمه زنی که بگذریم، قائلین بر جواز باید بتوانند، ادله مختلف دال بر حرمت قمه زنی را به نحو یقینی رد کنند، چرا که شک در حجیت هر عمل دینی، برای عدم جواز آن کافی است.

 

جدا از احکام ثانوی حرمت "وهن و اضرار" که از منظر احکام عمومی مطابق بر قمه‌زنی است و بسیار ذکر شده است، حکم حکومتی رهبری مبنی بر حرمت خصوص قمه زنی نیز از جمله ادله‌ای است که به علت اتفاق همه فقها بر وم رعایت حکم حاکم، قائلین به "جواز قمه زنی" پاسخی برای آن ندارند، جز نفی اصل و اساس حکومت و حاکمیت اسلامی موجود.

 

در روایتی که در باب اثبات عید فطر به واسطه حکم حاکم شرع از امام صادق(ع) آمده است، در باب وم رعایت حکم حاکم شرع به نحو مطلق گفته می‌شود که مخالفت با حکم حاکم داخل شدن در نهی الهی و هلاکت اخروی است.

وَ مَنْ کَانَ فِی بَلَدٍ فِیهِ‏ سُلْطَانٌ‏ فَالصَّوْمُ مَعَهُ وَ الْفِطْرُ مَعَهُ لِأَنَّ فِی خِلَافِهِ دُخُولًا فِی نَهْیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَیْثُ یَقُولُ- "وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة"».

من لا یحضره الفقیه؛ ج‏ ۲؛ ص: ۱۲۷.

.

به شرح حال بپیوندید:

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 


  • در پست با عنوان توضیح نظر رهبری در مورد قمه زنی» اشاره کردم که حضرت آقا قائل به حرمت قمه زنی به حکم اولی به علت بدعت بودن آن هستند. ایشان در این مورد می‌فرمایند: شما تا به حال، کجا دیده‏اید که فردى به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و خون جارى کند؟ کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست. قطعا این، یک بدعت است.»

 

  • عمده احکام دین به امور کلی که مصادیق متعدد دارند تعلق گرفته است، مثلا تعظیم شعائر الهی واجب شده است و یکی از این شعائر الهی، عزاداری برای اهل بیت است اما اینکه کدام سبک برای عزاداری باشد؟ در دین گفته نشده است و ما نمی‌توانیم بگوییم این سبک خاص جزو دین است.

 

  • حداکثر این است که برخی از مصادیق عزاداری توسط خاندان اهل بیت انجام شده و یا در زمان اهل بیت توسط افرادی انجام شده و مورد تأیید آنها قرار گرفته است یا از آن نهی نشده است؛ اما سبک‌های عزادای که بعدها پدید آمده است و در مورد آنها سخنی گفته نشده است، چه؟

 

  • در تعریف بدعت گفته شده است: ادْخالُ فِى الدّینِ ما لَیْسَ فِى الدّین» یعنی آن‌چیزی که در دین نیست را در دین وارد کنیم و بگوییم این جزو دین است. نه تنها قمه زنی بلکه هر امر دیگری حتی مثلا صلوات فرستادن در هنگام حضور فلان عالم یا برگزاری دعای کمیل در شب‌های جمعه و. هم که به خصوصه از طریق شارع حکمی برای آن مشخص نشده است اگر بخواهد به نفسه مصداق حکم شارع و جزو دین دانسته شود، انجام آنها مصداق بدعت و حرام خواهد بود.

 

توضیحات آیت‌الله مصباح در مورد نوآوری در عزادری.
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 44 ثانیه

  • در فیلم بالا آیت‌الله مصباح به این پرسش پاسخ می‌دهند که آیا هر نوآوری و ابداع در روش‌های عزاداری مصداق بدعت و حرام است؟
  • توضیح ایشان این می‌‌شود که در شرع روش خاصی برای عزاداری تشریع نشده است. یک روش‌هایی بین همه عقلاء برای عزادری بوده است که آنها تأیید شده، یک روش‌هایی هم نبوده که بعدها کسانی اینها را ابداع کرده‌اند و به جهت عقلائی بودن آن روش‌ها و اینکه خلاف شرعی در آنها نبوده مورد تأیید علما قرار گرفته است.

 

  • پس باید گفت بدعت به معنای نوآوری در دین همیشه حرام نیست بلکه آن بدعتی حرام است که:

 

  • یا اینکه کسی بگوید این عمل خاص مثلا قمه زدن در عزاداری که دین در مورد خصوص آن ساکت است، به نفسه جزو دین است؛
  • در این فرض فرقی نمی‌کند که آن عمل چه چیزی باشد، حتی صلوات فرستادن در حالت خاصی و یا نماز خاصی خواندن نیز اگر دین در مورد آن ساکت باشد و بخواهد به اسم دین انجام شود، مصداق بدعت و حرام است.
  • یا اینکه آن عمل خاص و جدید، نه به نفسه بلکه از این جهت که مصداق یک عنوان مورد تأیید شارع است مثلا عزاداری، بخواهد انجام شود، در این صورت:
  • اولا باید تطابق آن عنوان کلی مورد تأیید شارع بر این فعل خارجی خاص واضح باشد؛
  • و ثانیا از جهات مختلف عناوین حرام دیگری بر آن تطابق نکند؛

 

  • قمه زنی از سنت‌های جدیدی بوده است که هم از جهت تطابق عنوان عزاداری متعارف ناس بر آن به علت غیر عقلائی بودنش اشکال وجود دارد و هم از جهاتی چون وهن مذهب و آسیب وارد شدن به بدن، پس درست این است که بگوییم قمه زنی به حکم اولی و از باب بدعت بودن حرام است همانطور که رهبری فرموده‌اند، نه اینکه به حکم اولی جایز و به حکم ثانوی حرام است؛ چون سنت جدیدی است که تحت عنوان یک امر دینی صورت می‌گیرد و ملاکات لازم برای تأیید و تطابق بر آن امر دینی را ندارد.

  • دریافت
    مدت زمان: 30 ثانیه
    قمه زنی در خیابان‌های انگلستان- آیا نباید از خودمان بپرسیم که چرا اروپایی‌ها که همیشه با نمادهای دین و مذهب مثلا حجاب به اشکال مختلف مبارزه کرده‌اند، به این جماعت اجازه انجام این کارها را می‌دهند!

.


یکی از سؤال‌هایی که هر سال در ایام عزاداری اباعبدالله، مورد توجه قرار می‌گیرد، تمایزات عزاداری صحیح و شایسته با عزاداری باطل و ناشایست است.

 

آنچه عمده فقها در شرایط عزاداری مطرح نموده‌اند یکی "وهن مذهب نبودن" است و دیگری "وارد نشدن آسیب معتنا به" و ضرر جدی به بدن است.

یعنی ممکن است در هر مکان و فرهنگی، مردم به نوعی در مصیبت خود عزاداری کنند، یک جا به سر و سینه خود بزنند، یک جا سنگ برهم بکوبند، یک جا خود را کاه وگلی کنند و.

هر آنچه مردم در فرهنگ‌های مختلف در مصیبت‌های خود انجام می‌دهند، اگر دو شرط مذکور را نداشته باشد انجام آن در عزای اباعبدالله جایز است.

 

یعنی این عزاداری به حکم ثانوی:

اولا نباید موجب "وهن مذهب" شود، یعنی دیگران وقتی آن را می‌بینند شما را که به عنوان یک مناسک دینی، این کار را انجام می‌دهید تحقیر یا تمسخر نکنند.

ثانیا نباید موجب وارد شدن "ضرر معتنا به" بر بدن شود، یعنی ضرری که به صورت متعارف مردم به آن توجه می‌کنند و آن را بی‌اهمیت نمی‌شمارند.

 

از جمله اشکالاتی که عمده فقها به برخی عزاداری‌ها همچون تیغ‌زنی و قمه‌زنی گرفته‌اند به حکم ثانوی و به علت تطبیق این عناوین کلی برآنها است.

اما موافقان قمه‌زنی یا تیغ‌زنی نیز در پاسخ می‌گویند چون این کارها به حکم اولی حرام و باطل نیست ما کاری می‌کنیم که موجبات تطبیق حکم ثانوی بر آن بوجود نیاید مثلا می‌رویم به صورت خصوصی در خانه قمه می‌زنیم و کسی نمی‌بیند که وهن مذهب رخ دهد و یا به نحوی قمه را می‌زنیم که برای بدن ضرر که ندارد هیچ بلکه موجب حجامت سر شده و مفید نیز هست.

 

اما رهبری بر خلاف عمده فقها حرف دیگری می‌زنند، ایشان می‌گویند: قمه زنی و تیغ زنی به حکم اولی نیز حرام است و مصداقی از بدعت، سخن ایشان بر این اساس است که وقتی به فرهنگ‌های مختلف نگاه می‌اندازیم مثلا به صورت متعارف برخی در عزای بستگان خود بر سر و سینه می‌زنند یا برخی به خود کاه می‌زنند و. و خلاصه مردم در فرهنگ‌های مختلف کارهایی را تحت عنوان عزاداری انجام می‌دهند و حال که صدق عنوان عزاداری بر آن صورت گرفت پس به حکم اولی انجام آن به عنوان عزاداری دینی برای امام حسین(ع) نیز جایز است و البته اسلام هم دو قید به حکم ثانوی به آن اضافه می‌کند که ذکر شد.

 

اما هیچ‌جا مشاهده نمی‌کنیم که مردم در عزای اطرافیان خود تیغ بزنند، قمه بزنند و یا قفل بر بدن بزنند و. پس به حکم اولی این امور عزادری که محسوب نمی‌شود  هیچ بلکه بدعت و اموری وارد شده در دین است و جایز نیست و نوبت به حکم ثانوی هم نمی‌رسد.

حضرت آقا در ۱۷ خرداد ۱۳۷۳ در آستانه محرم در جمع ون استان "کهکیلویه و بویر احمد" می‌فرمایند:

 

قمه زدن هم از کارهاى خلاف است . نمى‏شود در مقابل این کار غلط، سکوت کرد کار غلطى است که عدّه‏اى، قمه به دست بگیرند و به سرِ خودشان بزنند و خون بریزند. کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، عزادارى است.

شما بارها دیده‏اید کسانى که مصیبتى برایشان پیش مى‏آید، بر سر و سینه خود مى‏کوبند. این، نشانه عزادارى؛ امّا شما تا به حال، کجا دیده‏اید که فردى به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و خون جارى کند؟ کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست.

علماى سَلَف، دستشان بسته بود و نمى‏توانستند بگویند: این کار، غلط و خلاف است. امروز، روز حاکمیت اسلام است و روز جلوه اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعه اسلامى برتر، یعنى جامعه محبّ اهل بیت علیهم السلام که به نام مقدّس ولى عصر أرواحنا فداه، به نام حسین بن على علیه السلام و به نام امیر المؤمنین علیه السلام مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم، به عنوان یک گروه آدم‏هاى خرافىِ بى‏منطق، معرّفى شوند قطعا این، یک بدعت است.»

.

به شرح حال بپیوندید:

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


مهدی خزعلی در فیلم زیر می‌گوید: 

امام برای مردم در دو اتاق ساده زندگی می‌کرده است اما واقع قضیه اینگونه نبوده و ایشان در باغی با چندهزار متر مساحت در پشت این خانه ساده،(باغ خسروشاهی) زندگی می‌کرده است.»
آن‌اتاق‌های ساده فقط برای ملاقات‌ها و مردم بود. واقعیت زندگی ایشان چنین نبوده است.»

 


دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه

⁉️آیا این قضیه صحت دارد؟ 

اگر این مطلب کذب است چرا دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این تهمت و تحریف بزرگ امام برای نسل امروز ساکت است و هیچ واکنشی نمی‌دهد؟ چرا از او شکایت نمی‌کند و کذب سخنان وی را نشان نمی‌دهد؟

 

در کلیپ صوتی زیر که مربوط به جلسه‌ای با حضور فاطمه هاشمی دختر آقای هاشمی رفسنجانی در ۹ اسفند ۹۵ در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است؛
در این جلسه، دانشجویی به تفاوت‌های زندگی ساده امام و زندگی اشرافی آقای هاشمی اشاره می‌کند، اما فاطمه هاشمی در توجیه زندگی پدر خود، سبک زندگی ساده امام را زیر سوال می‌برد و می‌گوید: 
آن خانه‌ای که می‌برند و به شما نشان می‌دهند آن خانه امام نیست. آن دفتری بود که امام برای ملاقات‌هایش از آن استفاده می‌کرد.
من بیشتر از این وظیفه ندارم در رابطه با زندگی امام و خانواده امام توضیح دهم. خانه‌ای که امام برای آقای هاشمی انتخاب کرده بود ۵۷۰ متر بود ولی باغ‌هایی که در جماران دست امام بود بالای سه چهار هزار متر بود. شما واقعیت‌ها را نمی‌دانید.»

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 52 ثانیه

خوب است بدانیم واکنش دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این مطلب تنها ترتیب دادن یک مصاحبه با سایت جماران و ماست مالی کردن قضیه و تکذیب فاطمه هاشمی است. سایتی که سالانه بودجه‌های کلانی برای نشر آثار امام دریافت می‌کند آیا از خود نمی‌پرسد اگر کسی فایل صوتی این جلسه را گوش دهد نسبت به این مصاحبه چه قضاوتی خواهد کرد؟!

 


دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه

 

اما هیچ کدام این گزارش‌‌ها از نظر ارزش تاریخی و سندی برای اثبات این مدعای که امام در باغ خسروشاهی ست داشته‌ان، چندان قابل اعتنا نیستند الا گزارش خود آقای هاشمی رفسنجانی که در واقع همه موارد دیگر دنباله‌های سخن ایشان است. 

آقای هاشمی در اوج درگیری‌های ی انتخابات ۸۸ و در یک مصاحبه مطبوعاتی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۸، در مورد خانه امام خمینی در قم و محل ست ایشان در جماران می‌گویند:
اگر در بحث خانه، می‌خواهید عمل امام را ملاک قرار دهید، باید بگویم آن موقعی که امام در قم زندگی می‌کردند، خانه‌ای داشتند که منزل ما، مقابل آن بود. خانه ما و هیچ یک از طلبه‌های قم، شبیه خانه امام نبود. ایشان خانه بزرگی داشتند که بعد از ازدواج حاج آقای مصطفی، گوشه‌ای از آن را جدا کردند و عملاً تبدیل به دو خانه با اتاق‌های بزرگ شد.»
گاهی که به خانه‌های بعضی از آقایان می‌رفتیم و بعد به منزل امام می‌آمدیم، می‌دیدیم که تفاوت خیلی زیاد و چشمگیر بود. یعنی چیزی که ما در آنجا دیدیم.»
زمانی هم که به تهران آمدند، خانه‌ای که ما به آنجا می‌رفتیم و شما دیدید. بله، به همین شکل ساده بود. اما وقتی به دو طرف این خانه نگاه می‌کنید، دو باغ بزرگ می‌بینید. یکی از این باغ‌ها، متعلق به خسروشاهی بود که 14000 متر وسعت و سه چهار قنات آب دارد. در این باغ چند ساختمان وجود دارد که امام با توصیه پزشکان (به خاطر ناراحتی قلبی که داشتند) به یکی از ساختمان‌ها که قدیمی بود، رفتند.»
آن طرف تر، یک ساختمان نقلی قشنگی وجود داشت که حاج احمدآقا در آن زندگی می‌کردند. در طرف دیگر آن، ساختمانی بود که محافظین و خدمه ایشان در آن زندگی می‌کردند. البته بعد از فوت امام(ره) خواستند مرا به آنجا ببرند که قبول نکردم و به جای من، آقای خوئینی‌ها رفتند.»
باغ دومی، باغ سزاوار بود که از باغ‌های قدیمی بود. سزاوار در گذشته، وکیل مردم قم بود. (این باغ الان متعلق به مرقد امام است) این باغ هم درخت‌های بسیار زیاد، استخر و امکانات دیگری داشت که یکی از درب‌های آن به خانه امام راه داشت. ما در این باغ پناهگاهی برای امام ساختیم تا اگر بمباران شد، به آنجا پناه ببرند. البته امام هیچ وقت به پناهگاه نرفتند. ولی ما می‌بایست وظیفه خودمان را انجام می‌دادیم.»
بنابراین با توجه به شرایط ی زمان، مناسب نبود که مردم در آن باغ با امام ملاقات داشته باشند. گاهی برای جلسه به آنجا می‌رفتیم. یعنی فضا این‌گونه بود. یک مسئله بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید استدلال دیگری برای آن داشته باشیم و آن، این است که اگر ما از مردم بخواهیم از نعمت‌های خداوند استفاده نکنند، در آینده چه آثاری بر توسعه کشور و جامعه خواهد گذاشت؟! این مسئله‌ای است که باید روی آن کار شود. اگر خودمان استفاده کنیم و به مردم توصیه کنیم که استفاده نکنند، خسارت بسیار جدی در پی خواهد داشت. 
از زمان طلبگی که علمای قم را شناختم، همه آنها دارای یک بیرونی و یک اندرونی بودند. باید هم می‌داشتند، چون مردم نباید برای دیدن این آقایان، پیش زن و بچه آنها بروند. آقای بهجت که از زاهدترین علمای ما بود، در منزلی زندگی می‌کردند که متعلق به یکی از آقازاده‌های پول دار قم بود. زمانی که ما طلبه بودیم، این منزل جز بهترین خانه‌های قم بود. اینکه می‌گویم از بهترین خانه‌های قم بود، واقعاً اغراق نیست. این خانه یک حیاط بسیار زیبا با اتاق‌ها و سالن‌های خوب داشت.»

 

✅ قسمت‌های مربوط به زندگی آیت‌الله بهجت از این مصاحبه را برای یکی از نزدیکان آیت‌الله بهجت که سال‌ها با ایشان ارتباط داشته‌اند و از زندگی اندرونی و بیرونی ایشان بلاواسطه، مطلع بودند، خواندم؛

✅ گزیده‌هایی از این مصاحبه آقای هاشمی در مورد زندگی آیت‌الله بهجت چنین است:
آقای بهجت که از زاهدترین علمای ما بود، در منزلی زندگی می‌کردند که متعلق به یکی از آقازاده‌های پول دار قم بود. زمانی که ما طلبه بودیم، این منزل جز بهترین خانه‌های قم بود. اینکه می‌گویم از بهترین خانه‌های قم بود، واقعاً اغراق نیست. این خانه یک حیاط بسیار زیبا با اتاق‌ها و سالن‌های خوب داشت.»
بعد از انقلاب خانه را از آن آقازاده گرفتند و به آقای بهجت برای زندگی دادند.» 
بیرونی آقای بهجت، قبلاً خانه خدمه آنجا بود. وقتی من نزد ایشان رفتم، در همان بیرونی یکدیگر را ملاقات کردیم. ولی زندگی‌شان در همان خانه عقبی بود. البته نظرشان این‌گونه نیست. منتها از لحاظ جامعه، اینها فکر می‌کنند اگر مردم وارد آن خانه اصلی (اندرونی) می‌شدند و فضای آنجا را می‌دیدند، دیگر کسی زهد ایشان را قبول نمی‌کرد.»

✅ از آن بنده خدا که استاد ما هستند، پرسیدم آیا این مطالب صحت دارد؟
ایشان بسیار نارحت شدند و گفتند اینها کذب محض است و بعد از آن چند خاطره از ساده زیستی، زهد و مردمی بودن، آیت‌الله بهجت در نقض آن را برایم گفتند و شماره کسی که ۱۲ سال خادم آیت‌الله بهجت بوده است و در منزل ایشان حضور داشته‌اند را به من دادند و گفتند از ایشان می‌توانید شواهد بسیار زیادی برای اثبات کذب بودن این سخنان آقای هاشمی به صورت مستند بگیرید.

✅ اگر فرصتی داشتم ان شاء الله شواهد خاطرات کذب آقای هاشمی در مورد آیت‌الله بهجت را مستند خواهم کرد اما قبل از آن به شواهد نقض ادعای ایشان در مورد ست امام در باغ خسروشاهی می‌پردازم؛

✅ یکی از پاسداران بیت امام به نام "رضافراهانی" در خاطرات خود مطالبی می‌گوید که نشان می‌دهد امام برخلاف ادعای آقای هاشمی در منزل خودشان بوده‌اند و خود صاحب این باغ نیز در منزل خود زندگی می‌کرده است:
در جماران حاج‌آقا خسروشاهی همسایه حضرت امام بود و یادم هست که امام رضوان‌الله تعالی علیه چندبار فرمودند که بروید به آقای خسروشاهی بگویید بیاید من می‌خواهم ایشان را ببینم. من می‌رفتم و به حاج‌آقا خسروشاهی خبر می‌دادم. ایشان می‌آمد و با آقا ملاقات می‌کرد. آقا در آن ملاقات می‌فرمودند: از اینکه ما همسایه شما هستیم و شما را اذیت می‌کنیم معذرت می‌خواهیم، چون پاسدارهای من پشت دیوار شما باعث زحمت و دردسرتان هستند. (آن ایام پاسدارها بین دیوار خانه امام و منزل آقای خسروشاهی قدم می‌زدند) چند بار هم از درخت خانه آقای خسروشاهی گردو به حیات خانه امام افتاد که حضرت امام شخصا آنها را جمع می‌کردند و از دیوار به آن طرف می‌انداختند. [۱]

✅ ایشان در جای دیگری از خاطرات خود می‌گوید:
آن ایام من به منزل آقای خسروشاهی که در کنار منزل امام واقع بود زیاد می‌رفتم چون ایشان تنها بود و زن و بچه‌اش آنجا نبودند. او بود و دو سه باغبانش. من علاقه به گل و گیاه داشتم و همین رفت و آمدهایم زمینه‌ای شد بر اینکه تکثیر کردن و شیوه‌های کاشتن گل را یاد بگیرم. چون بعضی از گل‌ها را باید قلمه زد و پیوند داد. لذا من برای چیدن گل از ایشان اجازه می‌گرفتم و ایشان می‌گفت از نظر من مانعی ندارد. شما هرچقدر که می‌خواهید از باغچه من گل بچینید؛ می‌خواهید پیوند بزنید یا تکثیر کنید در همه حال من راضی هستم و اشکالی وجود ندارد. ایشان حتی می‌گفت که چند شاخه گل هم بچینید و برای امام ببرید. لذا گاهی اوقات من چند شاخه گل می‌چیدم و یا به منزل حاج‌احمد آقا می‌آوردم یا به حضرت امام می‌دادم. آن را داخل لیوان می‌گذاشتم و در بیت امام آن را روی تلوزیون کوچک(۱۴ اینچ) خانه‌اشان می‌گذاشتند. [۲]

 

✅ یکی از  دیگر شواهدی که جریان ضد انقلاب برای القای شبهه اقامت امام در منزل خسروشاهی منتشر می‌کند، فیلم حضرت امام و حاج احمد است که در باغ خسروشاهی مشغول قدم زدن هستند،
 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 3 ثانیه

✅ اما این فیلم نه تنها هیچ دلالتی بر اقامت ایشان در باغ ندارد و صرفا حضور امام برای قدم زدن را نشان می‌دهد، بلکه در خود فیلم مشخص است که حضرت امام بعد از اتمام قدم زدن از طریق دربی کوچک از این باغ خارج می‌شوند و به مکان دیگری می‌روند که همانطور که در تصویر هوایی مشخص است همان بیت ایشان است.


تصویری هوایی از موقعیت حسینیه جماران و بیت امام در پشت آن و باغ خسروشاهی که از پشت بیت امام شروع می‌شود و تا بنای اصلی باغ ادامه دارد و امروزه با خرید شهرداری به مکانی عمومی با عنوان سرای محله تبدیل شده است.

 

✅در گزارشی که ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ در رومه همشهری با عنوان باغ خسروشاهی» منتشر گردیده، آمده است: خسروشاهی این باغ را در اختیار امام(ره) قرار داده بود تا ایشان بتوانند در این باغ قدم بزنند. حضرت امام(ره) برخی اوقات در این باغ با حضور عده‌ای اندک نمازجماعت هم اقامه می‌کردند».

✅ "سید رحیم میریان" یکی از پاسداران بیت امام(ره) خاطره‌ای نقل می‌کند که مربوط به سال (۶۶ یا ۶۷) می‌باشد و گویای این است که حضور حضرت امام در باغ خسروشاه به صورت موردی و با اجازه خود صاحب باغ بوده است. ایشان می‌گوید:
یک شب مردم محل میهمان سفره افطاری حضرت امام بودند. یادم هست که آن روز در حیاط منزل امام جا نبود لذا سفره را در باغ آقای خسروشاهی پهن کردند. حضرت امام نماز مغرب و عشا را خواندند و رفتند و ما سفره را پهن کردیم و افطاری دادیم. البته از آن دو سال یک شب را در همین خانه و دو شب دیگر را در باغ آقای خسروشاهی سفره پهن کردیم.» [۳]

همچنین بنا به تصریح یکی دیگر از پاسداران بیت ایشان به نام "رضافراهانی" ایشان هیچ‌گاه از همان منزل جماران خارج نشدند و در جای دیگری ست نکردند.[۴] 

⁉️ سوالی که باید از آقای هاشمی به عنوان اولین جاعل خاطره ست امام در باغ خسروشاهی، پرسید این است که چطور بنا به تصریح خودتان در مصاحبه مذکور، این امام که حتی برای در امان ماندن از موشک‌ها در طول جنگ (تحت این عنوان که چنین جایی برای همه مردم نیست و فرقی بین من و سایر مردم وجود ندارند)،[۵] حتی حاضر نیستند پناه‌گاه ساخته شده برای خودشان را هم ببینند، حاضر شده‌اند به خاطر توصیه پزشکان در باغ خسروشاهی اقامت کنند! مگر حضور در منزل اجاره‌ای "آیت‌الله امام جمارانی" چه آسیبی برای سلامتی ایشان داشت؟

✅ این امام همان کسی است که "حجت‌الاسلام سید محمد باقر حجتی" نقل می‌کنند: 
 یک بار که خداوند رحمان به این بنده توفیق عنایت فرمود که به دست بوسی امام تشرف حاصل کنم، آن جناب در سرمای سوزان در رواق کوچک خانه خود روی یک صندلی کهنه نشسته بوند و سرمای آزار دهند جماران دست و صورت ایشان را تقریبا از سرخی به کبودی متمایل ساخته بود. علت را جویا شدم که چرا وسیله گرم کننده‌ای در این سرمای سخت و فضای باز نزد ایشان گذاشته نمی‌شود؟ پاسخ شنیدم که امام می‌خواهند با مردم هم‌درد باشند.[۶]

تصویری از بنای واقع در باغ خسروشاهی

نمای دیگری از باغ خسروشاهی

محل ست امام خمینی در پشت حسینیه جماران و دفتر ایشان، متعلق به آیت‌الله امام جمارانی که حضرت امام به صورت اجاره نشین در آن ست داشتند.

نمایی از حیات داخل منزل امام که نهری نیز از زیر آن رد می‌شده است (البته امروزه این حیات تعمیرات اساسی شده است)

تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی

تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی (همسر حضرت امام تا پایان عمر در این منزل باقی ماندند)

تصویری از بیت امام که منزلی واقع در جوار منزل امام جمارانی مربوط به داماد ایشان بوده است و به اجاره بیت حضرت امام در آمده بوده است.

تصویری از دربی که منزل امام را به باغ خسروشاهی متصل می‌کرده است و حضرت امام گاهی اوقات برای قدم زدن با اجازه صاحب این باغ به آنجا می‌رفته‌اند.

 


ارجاعات:
[۱] خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۵۴.

[۲] همان، ص: ۱۴۸.

[۳] همان، ص: ۵۱.

[۴] همان، ص: ۱۵۵.

[۵] سید رحیم میریان از پاسدارن بیت امام می‌گوید امام در پاسخ اصرارهای زیاد برای حضورشان در پناه‌گاه پاسخ داده بودند: اگر موشکی به جماران اصابت کند و در کنار من پیرزنی شهید شود و من در پناهگاه باشم ‌و آسیبی نبینم فردا تاریخ درباره من چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا نمی‌گویند خمینی برای خودش پناهگاه ساخت اما آن پیرزن پناهگاه نداشت؟ من نه جواب خدا را می‌توانم بدهم نه جواب ملتم را. شما بروید برای همه افراد این مملکت پناهگاه ساختید آن وقت من هم به پناهگاه می‌روم.» همان، ص: ۴۱.

[۶] برداشت‌هایی از سیره امام ج ۱، چ ششم، ۱۳۸۵، ص: ۱۲۶.

.

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


  • انتخابات‌های ایران و آمریکا همواره دارای یک توالی مرتبط با هم بوده است. هرگاه در آمریکا دولت‌های جمهوری‌خواه و قلدرمآب روی‌کار بوده‌اند، در ایران روح مقاومت و وحدت تقویت شده است و هرگاه دولت‌های دموکرات و به ظاهر اهل مذاکره روی‌کار بوده‌اند، در ایران روح افتراق و مصالحه با آمریکا تقویت شده است.

 

  • دور اول ریاست جمهوری آقای "هاشمی رفسنجانی" مصادف است با دور دوم ریاست جمهوری "بوش پدر" از حزب جمهوری خواه آمریکا که معمولا به دنبال روش‌های مستقیم قلدری و تحکم هستند و دور دوم ریاست جمهوری هاشمی مصادف است با دور اول ریاست جمهوری "کلینتون" دموکرات و به اصطلاح اهل مذاکره؛ 
  • در دور دوم دولت هاشمی، به دنبال روی‌کار آمدن دولت دموکرات در آمریکا، در ایران نیز ساز مذاکرات و گفتگو بیشتر کوک می‌شود و تلاش دولت ایران برای تغییر ت‌های خود تحت عنوان "تنش زدایی" قوت می‌گیرد.

 

  • البته از ابتدای انقلاب بیش از آنکه گفتمان‌ها معیار انتخاب مردم برای قدرت حاکمه کشور باشند، اشخاص معیار بودند اما هرچه انبان مردم و انقلاب از تجربه‌ها بیشتر پر می‌شد، معیار گفتمانی هم در انتخابات‌ها پر رنگ‌تر می‌شد و این خود گامی به سوی رشد و تجربه‌های بزرگ‌تر بود.

 

  • با اتمام دور دوم هاشمی وقتی هنوز ۳ سال به پایان دور دوم ریاست جمهوری کلینتون دموکرات مانده است، در کنشی هماهنگ با رویکرد آمریکا و امتداد ت تنش‌زدایی دولت هاشمی، آقای خاتمی اهل مصالحه و معامله رأی می‌آورد.
  • اما هنوز عیش طرفداران مصالحه با آمریکا گرم نشده بود که در همان دولت اول آقای خاتمی، دولت اول بوش پسر "جمهوری خواه" و به ظاهر جنگ‌طلب به قدرت می‌رسد.

 

  • به قدرت رسیدن جمهوری‌خواه‌ها همیشه به سود مردم ایران تمام شده است چون آنها چهره بدون روتوش آمریکا را به نمایش می‌گذارند و چندان حوصله چانه زنی و مذاکره را ندارند، حال هرچه آقای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری خود ساز مذاکره و گفتگوی تمدن‌ها را کوک می‌کرد، بوش پسر ایران را جزو محور شرارت می‌خواند. هرچه از این طرف تلاش‌هایی برای اصلاح روابط صورت می‌گرفت از آن طرف بر تحریم‌ها افزوده می‌شد و کشورهای اطراف ایران یکی یکی اشغال می‌شدند و اعلام می‌شد هدف بعدی برای حمله، ایران است!

 

  • اینکه چرا با وجود روی کار آمدن بوش جمهوری‌خواه و جنگ‌طلب در سال آخر دور اول ریاست جمهوری خاتمی، باز هم مجددا در دوره بوش "دولت خاتمی اهل مصالحه و معامله" به قدرت رسید،‌ و نه دولتی که اهل مقاومت  و کنشی هماهنگ با رویکرد دولت آمریکا باشد، علت خود را دارد. 
  • چون در یک سال فرصتی برای شروع طرح‌های کلان آمریکا مثل حمله به برج‌های دوقلو و به راه انداختن جنگ‌های بعدی بر اساس آن و. برای دولت بوش وجود نداشت و این چهره دولت زورگوی آمریکا را برای مردم ما آشکار نشده بود. 
  • همچنین به صورت کلی در کشورهایی از جنس ایران که دولت‌ها در آن بسیار بزرگ و ذی نفوذ هستند، بسیار بعید است که دولتی ولو بسیار ضعیف هم باشد در دور دوم رأی نیاورد، چون یک بدنه چند میلیونی ثابت از نیروهایی که به صورت مستقیم درون دولت جای خود را گرفته‌اند، تمام تلاش خود را برای حفظ جایگاه خود و تغییر نیافتن دولت انجام می‌دهند، همچنین دولت‌ها که به علت بسیار بزرگ بودن، نقش بسیار جدی و مستقیمی در زندگی مردم دارند، نوع مدیریت اقتصادی و ی را در بازه‌های زمانی پیشا انتخابات به نحوی انجام می‌دهند که با اشکال مختلف منجر به باقی ماندن آنها شود.

 

  • سال آخر ریاست جمهوری خاتمی مصادف است با سال اول دور دوم بوش جمهوری خواه و جنگ‌طلب؛ 
  • مردم ایران که رفتارهای تحکم‌آمیز و قلدرانه آمریکا در دوره خاتمی را خوب تجربه کرده بودند، در سال ۸۴ به گفتمانی رأی می‌دهند که اهل مقاومت و حفظ عزت مردم ایران باشد.

 

  • احمدی‌نژاد به قدرت می‌رسد اما بعد از ۳ سال و در سال آخر دور اول ریاست جمهوری وی (۸۷) "اوبامای دموکرات" در آمریکا به قدرت می‌رسد.

 

  • شعار جمهوی خواهان  همیشه این بوده است که می‌خواهیم با ایران وارد جنگ شویم و البته شرایط آن را هم نداشته‌اند و همیشه مجبور شده‌اند در کشورهای دیگر جنگ راه بیاندازند و البته غالبا آخرش هم ماجرا به نفع ما تمام می‌شود و آن منطقه به دست ما می‌افتد کما اینکه در عراق و سوریه رخ داد و ان شاء الله در عربستان و امارات هم رخ خواهد داد، اگر روند کنونی مانند بی‌تدبیری دولت اصلاحات در قضیه افغانستان با کنار رفتن طالبان از قدرت و به قدرت رسیدن مجاهدین افغانستان نباشد.

 

  • برخلاف جمهوری خواهان، کار با دموکرات‌ها همیشه سخت بوده است، چون آنها از طُرق نرم وارد می‌شوند و داخل ایران را به هم می‌ریزند؛ مثل فتنه ۸۸ که در دوره اوباما پدید آمد.
  • خلاصه اینکه اگرچه به دلایلی کلی که در قسمت اول این متن توضیح دادم و نیز عملکرد موفقیت آمیز خود در دور اول، در دور دوم نیز رأی آورد اما در دور دوم برخلاف دور اول که سر و کار او با بوش بود کار با ابوما و خصوصا فتنه ۸۸ بسیار بر او سخت شده بود چرا که اوباما خیلی راحت‌تر از بوش می‌توانست، علیه ایران اجماع جهانی پدید بیاورد و تحریم‌ها را تشدید کند و کار با اوباما برای اروپایی‌ها خیلی راحت‌تر از کار با بوش یا ترامپ است.

 

  • در سال ۸۷ اوباما به قدرت رسید و در سال ۹۲ وقتی که هنوز ۳ سال از دولت دوم اوباما باقی بود، این بار در کنشی هماهنگ با دولت دموکرات آمریکا، در ایران نیز دولت به ظاهر اهل معامله "" به قدرت رسید.

 

  • نوع سیاست‌هایی که آمریکا در دوره جمهوری خواهان در ایران و منطقه اجرا می‌کند؛ منجر به رای آوردن دولت‌های اهل مقاومت در ایران می‌شود، چون آنها ت‌های جنگ‌طلبانه دارند، اتحاد مردم ایران در وم مقابله با آنها پدید می‌آید اما وقتی دموکرات‌ها رأی می‌آورند، نوع ت‌های آمریکا در دنیا و نیز داخل ایران منجر به افتراق مردم در اینکه آیا باید مقابل آمریکا ایستاد و یا مذاکره کرد می‌شود که نتیجه آن رای آوردن دولت‌هایی اهل معامله در ایران است.

 

  • همانطور که بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت خاتمی سخت شد و دولت بوش در سال ۷۹ روی‌کار آمد و خاتمی مجبور بود یک سال آخر دولت اول خود و چهار سال دولت دوم خود را با دولت بوش جنگ‌طلب کنار بیاید.

 

  • همانطور که بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت احمدی نژاد سخت شد و دولت اوباما در سال ۸۳ با دستکش مخملین و تلاش برای ضربه زدن از راه نرم روی‌کار آمد و با ادبیات اوباما ایجاد اجماع جهانی علیه ایران برای تشدید تحریم‌ها تقویت شد.

 

  • همانطور نیز بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت سخت شد و دولت جمهوری خواه و به ظاهر جنگ‌طلب ترامپ روی‌کار آمد و مجبور بود یک سال آخر دولت اول خود و سه سال آخر دولت دوم خود را با دولتی که دائما بر عهد شکنی خود افتخار می‌کند و همه را تحقیر و بر طبل جنگ می‌کوبد، کنار بیاید.

 

  • اما حال دولت روحانی و هم‌قطارانش به انتظار نشسته‌اند تا ترامپ در دور دوم خود رأی نیاورد و داستان تکرار دوره رؤسای جمهور ایران و آمریکا در دور دوم نقض شود و خوب می‌دانند که اگر ترامپ برای بار دوم بتواند بر کُرسی قدرت بنشیند، کنش طبیعی مردم ایران وحدت برای ایستادگی و رأی دادن به دولتی با گفتمان مقاومت و حفظ عزت است.

 

  • دولت حساب‌های زیادی برای رأی نیاوردن ترامپ و بازشدن درب‌های سیب و گلابی باز کرده است اما تاریخ ثابت کرده است که ماهیت‌ دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات هر دو یکی است و فقط این ظاهر و ادبیات آنهاست که متفاوت است و تا روزی که مردم ما به این نکته که شیطان از هر زبانی سخن بگوید باز همان شیطان است، باور پیدا نکنند این سیکل ادامه خواهد داشت.

.

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


  • در ایام دانشجویی از طرف دوستان بسیج دانشگاه علوم‌پزشکی همراه با یکی از دوستانم دعوت شدیم تا به عنوان فعالیت فرهنگی با کاروان راهیان نور دانشگاه علوم‌پزشکی به سفر مناطق جنگی برویم.
  • در طول سفر اگرچه برای جمع صحبت‌های دینی و ی هم می‌کردیم اما بیشتر از کار تبلیغی مشغول شوخی و خنده بودیم، طوری که رسما نظم اردو را بهم زده بودیم، البته فیلم شاد بودن هم بازی نمی‌کردیم واقعا فقط خودمان بودیم.

 

  • بعد از اردو یکی از دانشجوها به من می‌گفت: "هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کردم شما بسیجی‌ها اینقدر شاد و باحال باشید،" یکی دیگر از دانشجوها هم بعد از اردو تماس ‌گرفته بود و می‌گفت بیایید با هم برویم بیرون مثلا آدرس نماز جمعه! را می‌خواست تا ولو به بهانه نماز جمعه با ما باشد.

 

  • این کسانی که می‌گویند مراسمات مذهبی و مثلا گریه در عزاداری‌ها موجب افسردگی مردم شده است، عوض اینکه بر اساس یک صحنه از گریه و عزا قضاوت کنند، بیایند وارد جماعت حزب‌الهی و هیاتی بشوند با آنها نشست و برخاست کنند تا متوجه آرامش و نشاط بسیار آنها شوند. مجلس عزای اهل بیت چون هر جای دیگری که محل نزول ملائکة الله است موجب، آرامش و آسایش است و نشاطی درونی را با خود همراه دارد.
  • تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ  - سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»

 

  • البته مؤمنین غم‌هایی هم دارند و مگر می‌شود در این عالم دنیا غم نداشته باشیم، فیلمی از این جماعت پشت کرده به مذهب منتشر شده بود که در تشییع جنازه دخترشان ساز و دست می‌زدند، رفتاری جنون آمیز که وقتی غم و غصه داشتند نیز انکار می‌کردند که غمگین هستند و هنگامی که برای آرامش یافتن و تسکین نیاز به گریه داشتند، دست و کِل می‌زدند!

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 39 ثانیه

  • انسان چه بخواهد و چه نخواهد در این عالم محدود دنیا در کنار شادی‌هایش غم‌هایی هم دارد و اگر نگاهش به آخرت نباشد و دل‌بسته دنیا باشد این دنیا وجه‌ غالبش غم و خسران است.
  • إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ - إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
  • به همین خاطر هم هست که جنس نشاط و یا سرمستی غیر مؤمنین  ناپایدار و از نوع فراموش کردنِ هست‌ها، در عین نیتی‌ از آنها است، برخلاف جنس نشاط مؤمنین که از جنس رضایت و نشاط پایدار است.

 

  • جماعت دل‌بسته دنیا همیشه باید با کمک یک عنصر خارجی همچون موسیقی یا عوامل دیگر به خود س و آرامش دهند، مثل معتادی که وقتی مواد مخدر را مصرف نکند، آرامش ندارد، اما مؤمن در همه حالات و حتی در مشکلات آرامش و نشاط دارد؛
  • کافی است به اطراف خود نگاه کنیم، ببینیم مذهبی‌ها بیشتر نق می‌زنند و نگاه منفی دارند و از همه‌چیز ناراضی هستند یا کسانی که رنگ و بویی از خدا در زندگی ندارند!
  • به تعبیر قرآن: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً (۱۲۴ طه)» هرکس از یاد خدا غافل شود زندگی برای او سخت می‌شود.

 

  • اگر برخی جنس غم و نشاطشان بی‌ارزش است و برای دنیا و ما فی‌ها، غصه‌دار و یا شاد می‌شوند اما مؤمنین برای اموری چون مظلومیت و مصائب انسان‌ها غم‌گین و برای تحقق عدالت و رشد بشریت با نشاط می‌شوند.
  • از امام صادق(ع) روایت شده است: خداوند (عزوجل) مؤمنین را از طینت بهشت آفرید و از نسیم روح خودش در آنها جاری نمود و به همین خاطر است، مؤمن برادر مؤمن از پدر و مادر است و اگر یکی از ارواح مؤمنین را در شهری آزار و حزنی رسد مؤمن نیز محزون می‌شود، چون او نیز از اوست.»
  • إنّ اللَّهَ عزّوجلّ خَلقَ المؤمنینَ مِن طِینةِ الجِنانِ وأجْرى‏ فیهِم مِن ریحِ رُوحِهِ، فلذلکَ المؤمنُ أخو المؤمنِ لأبیهِ وامّهِ، فإذا أصابَ رُوحاً مِن تلکَ الأرواحِ فی بَلَدٍ من البُلْدانِ حُزنٌ، حَزِنتْ هذهِ لأنَّها مِنها.» [۱]

 

  • مؤمنین کسانی‌ هستند که با آنچه موجب شادی و نشاط اهل بیت‌(علیهم السلام) می‌شود، شاد و با آنچه موجب حزن آنهاست، محزون می‌شوند.
  • الَّذینَ یَفرَحونَ‏ لِفَرَحِنا، ویَحزَنونَ لِحُزنِنا» [۲]
  • از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است: حزن و شادی از ماست که به شما شیعیان می‌رسد، چرا که ما و شما از نور خداوند (عز و جل) هستیم.
  • الحُزنَ والفَرحَ یَصِلُ إلَیکُم مِنّا؛ لأنّا إذا دَخلَ علَینا حُزنٌ أو سُرورٌ کانَ ذلکَ داخِلًا علَیکُم، لأ نّا وإیّاکُم مِن نُورِ اللَّهِ عزّوجلّ.» [۳]

 


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 47 ثانیه

  • ارجاعات:

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏ ۲؛ ص: ۱۶۶؛

[۲] غرر الحکم و درر الکلم، دار الکتاب الإسلامی، قم، چ دوم، ۱۴۱۰ق؛ ص: ۲۳۳؛

[۳] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏۵۸، ص: ۱۴۵.

.

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


کتاب بسیار مفید حساب و کتاب انقلاب»
منطق ارزیابی انقلاب اسلامی در دستگاه توحیدی؛
کاری از حوزه علمیه و عملیه نهضت؛

لینک دانلود

دریافت
حجم: 2.65 مگابایت

.

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


بسم الله الرحمن الرحیم

  • عصر روز هشتم محرم سال ۱۳۶۲ش در پادگان "شهید بروجردی" مهاباد بودیم؛
  • برایمان خبر آوردند که اول مهاباد در قسمتی که نزدیک رودخانه و جنگل هست، کوموله‌ها جلو یک اتوبوس از بچه‌های بسیجی را گرفته‌اند و همه را با خود برده‌اند داخل جنگل.

 

  • بچه‌های اتوبوس که بسیجی‌های اعزامی از "جهرم و خفر" فارس بودند و چون از مرخصی برمی‌گشتند هیچ اسلحه‌‌ای هم نداشتند به راحتی توسط کمین نیروهای کومله اسیر شده بودند.

 

  • به ما اعلام کردند که نیروهایتان را برای آزاد کردن آنها ببرید. نزدیکی‌های غروب بود و خیلی فرصت نداشتیم. یک تعداد از نیروهای ما در پادگان "گوک‌تپه" بین راه "میان‌دوآب" و "مهاباد" بودند؛ به آنها اعلام کردیم که برای آزادی نیروها از پشت جنگل وارد شوند.

 

  • آنها در حین تجهیز و آماده شدن بوده‌اند که نوک اسلحه یکی از نیروها موقع پوشیدن لباس‌هایشان وارد حلقه نارنجک یکی دیگر از نیروها می‌شود و با خارج شدن حلقه، نارنجک منفجر می‌شود، در نتیجه تعدادی از بچه‌ها شهید و برخی هم مجروح می‌شوند و اعزام آن گروهی که قرار بود برای نجات نیروها از پشت جنگل وارد عمل شود، منتفی می‌شود.

 

  • ما با تعداد محدودی از نیروها حرکت کردیم و رفتیم سمت جنگل، اما جنگل آنقدر انبوه بود که هیچ اشرافی از پایین نداشتیم که بدانیم کوموله‌ها کجا رفته‌اند، تپه‌ای کنار راه میان‌دوآب و مهاباد و کنار جنگل هست که از آن بالارفتیم تا بتوانیم از آنجا وارد عمل شویم، اما چون حفاظی نداشتیم و کومله‌ها ما را از داخل جنگل می‌دیدند، به سمت ما تیراندازی می‌کردند اما ما آنها را نمی‌دیدیم و زمین‌گیر شده بودیم.

 

  • کار خیلی سخت بود هرچه کردیم نتوانستیم جلو برویم تا اینکه شب شد و هیچ کس نتوانست کاری کند. کومله‌ها شب که می‌شود، یعنی شب تاسوعا سر همه بسیجی‌ها بجز راننده اتوبوس را بریده و در جنگل رها کرده و رفته‌ بودند.

 

  • راننده اتوبوس مرد مسنی بود؛ فردای آن روز در سپاه مهاباد او را دیدم، خیلی مضطرب و افسرده بود، جریان واقعه پیش‌آمده را از او که شاهد این واقعه ناگوار بود، سوال کردم. در حالی که اشک از چشمان غم زده‌اش جاری بود، با حالی نزار گفت: مظلومانه بچه‌ها را سر بریدند و بچه‌ خودم هم داخل این بچه‌ها بود. هرچه به آنها التماس کردم و گفتم بچه‌ام را سر نبرید، این بچه‌ من است، عوض او خودم را سر ببرید، قبول نکردند و گفتند: این بچه تو نیست بچه خمینی است. ما اینها را چون بچه‌های خمینی هستند، سر می‌بریم.»

 

  • نیروهای ما صبح روز تاسوعا تن‌های بی‌سر بچه‌های بسیجی مظلوم را به پادگان آوردند و مشغول عزاداری شدیم، اینقدر بچه‌ها به سر و سینه خود زدند و عزاداری کردند که چندنفرشان بی‌هوش شدند.

(از خاطرات کردستان پدرم)

تصویر پدرم در تیپ شهید بروجردی مهاباد آبان ۱۳۶۲

تصویر پدرم در پادگان گوک‌تپه مهاباد 

تصویر پدرم گردان ضربت مهاباد

.

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


اگر بنا شد جمعیت ما این طور شد که در داخل‏ خودمان‏ ما یکدیگر را مفتضح کردیم، پیرمردمان پیرمرد را، جوانمان جوان را، جوانمان پیرمرد را، پیرمردمان جوان را، مفتضح کردیم، ویک دست‌هایى هم در دنبال قضیه بود که علاوه بر این مفسده‏اى که هست و انسان مى‏بیند، یک آشوبى در حوزه‏ها بپا کند به اسم جبهه کذا و جبهه کذا، و دنبال این آشوب یک نتیجه‏هایى- آنهایى که مى‏خواهند این حوزه‏ها نباشند و اینها را مضر به حال خودشان مى‏دانند، اینها یک نتایجى- ببرند.[۱]

اسلام همه مسلمان‌ها را وادار مى‏کند به اینکه با هم متفق باشید، اختلاف نداشته باشید، اگر اختلاف داشته باشید، فَشَل‏ مى‏شوید و رنگ و بویتان از بین مى‏رود. و مع الأسف، مى‏بینیم که ما هر چه مصیبت پیدا کردیم، از سالهاى طولانى تا حالا، از این اختلافاتى بوده است که در داخل‏ خودمان‏ بوده‏ [۲] 

این کارهایى که مخالفین، توطئه‏ها و دسته‏بندی‌هایى که مخالفین دارند؛ این چیز مهمى به نظر من نیست‏ آنکه مهم است این ناسازگارى است که در ارگانهاى اسلامى هست؛ هر جا بروى با هم توافق ندارند. هى دعوت به توافق مى‏کنند همه، لکن خودشان هم توافق ندارند. این موجب نگرانى است؛ براى اینکه، این اسباب این مى‏شود که این کشور به حال تزل باقى بماند. [۳]

[۱] صحیفه امام؛ ج‏ ۲؛ ص: ۱۵.

[۲] صحیفه امام؛ ج‏ ۱۳؛ ص: ۷۳.

[۳] صحیفه امام؛ ج‏ ۱۲، ص: ۴۱۳.

.

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موزیک های برتر من فیلم میخوام نقد فیلم های طنز دنیا جفنگ آباد گلچین جدیدترین منابع در اینترنت فصل شیدایی سیاه و سفید m.gh میهن استون , جامع ترین سایت سنگ ایران سایت کلاه بردای افتاب aftabir.com